ز درد کلیه اصلاً نمانده طاقتی در تن / روم پیش طبیبی که دهد نسخه برای من
میگفت که گنبد فلان کولاک است / محدودهی امن آن، ته افلاک است
یه اسپیکر دارم قد یه بشکه / صداش آسه، قویه، مثل بمبه!
من توی بازارم نیاندیشم به بازار / هستم نه آن طوری که همسر میپسندد
در دست مدیر آن ببین بیل و کلنگ است / گفتا «بکَن اینجا ره، ببین وقت که تنگ است!»
در کنار برکهای آمد ندایی دم به دم / حاجیان اتراق بنمایید، ارباب و خدم
circle
circle
circle
circle