ننه بل

جدیداً زن گرفته دایی ما

میشینه واحد بالایی ما

سیبیلاشو زده!شرط زنش بود

لباس صورتی دیدم تنش بود!

دایی، در زن ذلیلی یکّه تازه

و مرد زندگی! ازهرلحاظه….

همین امروز زنگیده به مامان

منم بابا شدم، از تو چه پنهان

پاشو خواهر بیا یک لحظه بالا

بیا دیگه! نَشین تو خونه تنها…

مثِ تیری رها از چلّه می رفت

آسانسور رو ندید از پله می رفت

رسید اما نفس تازه نکرده

یه سگ پرید جلوش از پشت  پرده

سگ دایی دقیقا مثل «بِل» بود

توی هال و تو آشپزخونه وِل بود

مامان مثل فنر از جاش پا شد

قمر در برج عقرب تازه جا شد

به طعنه گفت رفتی بِل خریدی؟

سباستینو چی؟ اون رو ندیدی؟

داداش وا دادنم اندازه داره

پدر سگ بودن آخه افتخاره؟

دایی جان گفت: بابا حال داری,

تو این اوضاع  آخه بچه بیاری؟

ببین بچه یه عالم خرج داره

واسه آدم که فرصت نمیذاره…

صدای «ننه بل» اومد : چه چاره

ددی جون! بچه مون پوشک نداره!

امتیاز دهید
هشتگ‌ها: بحران جمعیت،سگ،سگ گردانی،شعر طنز،شلمون،طاهره ابراهیم نژاد آکردی،فرزندآوری،گربه،مازندران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

روز مازندران
بسیجی در آمریکا
keyboard_arrow_up