در دل طبیعت رفتهاید و دارید از صدای زیبای محیط لذت میبرید که ناگهان موزیک انکرالاصواتی عیشتان را به هم میریزد! بعله! شما در معرض مسافرنماهای اسپیکر به دوش قرار گرفتهاید. پدیدهای مشتق از خودخواهی، وقتنشناسی، قدرنشناسی، مصرفزدگی و زندگی ماشینی که اجازه بهره بردن از زیباییهای طبیعت را از هر رهگذری سلب میکند. شعری میخوانیم از زبان این مسافرنماها:
یه اسپیکر دارم قد یه بشکه
صداش آسه، قویه، مثل بمبه!
صداشو ول میدم تو دشت و دریا
کمر هم با صداش باید بجنبه
اصاً فرقی نداره جا و وقتش
بلند باشه صداش با جوج و دنبه
تو این دیکتاتوری پوسیده قلبم
همه جاهای خوبم که پلمبه
با هم فریاد آزادی بدیم سر
که غمهامون نشن تو دل قلمبه
کسی هم داشته باشه اعتراضی
میگیریم پاچهشو با سبک زمبه
۱ دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید
زُمبه باحال بود. 😁
تصویر استفاده شده جالب بود. 👌