منطقه آزاد یا منطقه وِل؟!
وِل: [وِ] (اِ) ولنگار. مترادف رها، ترک. به معنی آزاد، غیر مقیّد، کسی که تربیت نیافته است.
منطقه وِل یا وِلو: منطقه ای که تربیت نیافته است و در گفتار و رفتارش مراعات آداب را نمی کند. در واژه نامه شلمونی مطلقا به منطقه آزاد گفته می شود.
شُل و وِل: سست و غیرمحکم. در اینجا به حرفهایی که قبل از تصویب منطقه آزاد و برای تضمین آن می گویند، گفته می شود و به گوینده آن وِل گو می گویند.
ولگرد: بدون هدف و الاف گشتن و همزمان بی تربیت بودن. برخی واژه نامه ها “توریست مناطق آزاد” معنی کرده اند اما در اینجا به کالاهای خارجی که در بازار داخلی منطقه آزاد سرازیر می شوند، گفته می شود.
ول معطل بودن: بیهوده انتظار کسی یا چیزی را کشیدن. در اینجا مطلقا به کالاهای داخلی در بازار مناطق آزاد گفته می شود که بیهوده انتظار کسی را می کشند تا از سردرگمی دربیایند.
وِلوِله بازار: به کسر هر دو واو [وِ]. بازاری که وِل و بی تربیت است. در واژه نامه شلمونی به جایی گفته می شود که بخاطر تصویب پروژه منطقه آزاد، زمین ها افزایش قیمت پیدا کرده اند و سرمایه داران بومی و علی الخصوص غیربومی در آن هجوم برده اند و هرچه زمین کشاورزی و غیره است، می خرند. کلا کلی خرند.
وِل بار آمدن: سرخود، بی اجازه، بی تربیت، بی ادب، نادان، نفهم …(ببخشید نتونستم کنترل کنم. از دستم در رفت.) بارآمدن. در اینجا به ساختمان هایی اطلاق می شود که در مناطق آزاد، ول بار آمده اند هر روز برج و ساختمان جدیدی ساخته می شود. عالمان مترادف ول ساخت نیز میشمارند.
وِل و ویلان: رها، آزاد و افسار سرخود و بی تکلیف. در لهجه جنوب ایران به معنی شتر است. در این واژه نامه یعنی بودجه مناطق آزاد مثل شتری بی تکلیف در منطقه وِل است.
وِل بند: بندی که بی تربیت است. در اینجا به بندهایی اطلاق می شود که در منطقه آزاد، شتر بودجه را در بند کرده است تا به منزل نرسد.
وِل گیر: کسی که کسی یا چیزی که بی تربیت و رها شده را می گیرد. در اینجا مخصوصا به کسانی گفته می شود که مواظب هرز نرفتن استعدادهای مناطق آزاد هستند.
متداول: [مُ تَ وِ]. دست به دست گردانیده شدن، رایج، همگانی. در اینجا به پروژه های منطقه آزاد اطلاق می شود که مدام دست به دست می گردد و وِل بودن آنها رایج است.
وَلی: به فتح اول [وَ]. هم اسم خاص انسان، هم به معنی سرپرست می باشد، هم نقش قید دارد به معنی اما. در اینجا به کسی گفته می شود که درس خواند، تربیت یافت و از خانواده خود (وِل ها) برائت جست و به مقام عالی رسید. (از این خانواده، خیلی ها درس خواندن و تربیت یافتند و به مقام بالایی رسیدند اما مجال سخن نیست)
وِل نگار: نویسنده ای که به نوشتن درباره “وِل” علاقه دارد. در اینجا به نگارنده متن اطلاق می شود.