انسان همواره با دیدن اوضاع نابهسامان، میل به تغییر دارد. این تغییر، برای کشور ما، طی سالها سختی و مرارت، در سال ۱۳۵۷ به دست آمد. مردم با امید و آرزو برای پیشرفت، انقلاب کردند. اما میتوان با ذکر مثال اثبات کرد که این تغییر محقق نشد.
موضوع مهم «انتخابات» در همه دوران وجود دارد.
در دوره پهلوی با آنکه بسیاری از مردم سواد نداشتند؛ نه تنها رأیگیری انجام میشد بلکه شاه در آن دوره، در رشته مهندسی، زیرشاخهای به نام «مهندسی انتخابات» بهوجودآورده بود. با اجرایی شدن این مهندسی، پیشرفت سرعت گرفت.
شاه از زمانه خود جلوتر بود. زیرا یکی از عقاید پدیدآورندگان این رشته، «زن، زندگی، آزادی» بود. در آن دوران، خانمها حق رأی نداشتند که مسلماً از درایت شاه بود. زیرا نمیخواست خانمها در سرما و گرما در صف طولانی انتخابات اذیت شوند. این نه به زن ستیزی، در شعار زن، زندگی آزادی است که اکنون همه همه مردم جامعه خواستار آن هستند.
در این مهندسی «یا مشارکت بالا یا اصلاً» موج میزند. به عنوان مثال، در انتخابات سال ۱۳۵۰ مشارکت آنچنان بالا بود که تعداد رأی، حتی از آمار واجدین شرایط رأی دهندگان هم بالاتر بود. گویا به غیر از واجدین شرایط، فاقدین شرایط هم حضور داشتند.
یکی از دروس این رشته، «همسانسازی عقاید یا نمایندهی گیر نمیخواهیم» بود. یعنی مشکلات مملکت نباید لَنگ کشمکش دربار و مجلس باشد. نماینده آنقدر گیر سه پیچ نباشد تاااا ۲۹ اسفند بر سر حرف خود مصر باشد که مثلا ملی شدن صنعت نفت را تصویب کند. مگر اینها درد مردم را حل میکند؟ آقای مدرس نماینده دوره ششم مجلس، در انتخابات آن سال بر اساس همین نظریه، رأی خودش به خودش هم از صندوق رأی درنیامد. نماینده مجلس و دربار باید همنظر باشند تا کارها با سرعت بیشتری پیش برود، حتی به غلط.
پس از انقلاب دیگر شاهد چنین انتخاباتی نبودیم. اگر مسئولین ما این الگوی توسعه زمان پهلوی در مهندسی انتخابات را اجرا کنند، ما در این عرصه پیشرفتهای چشمگیری خواهیم داشت. برای کسی که ناراضی است میتوان از راهکارهای ساواک، الهام گرفت. در دوره پهلوی چیزی که زیاد است الگوی پیشرفت.