به آقاییش گفت: «سالگرد عقدمونه، تو حاضری واسه عشقمون چی‌کار کنی؟»
آقاییش پا شد بره تاریخ عقدشونو خالکوبی کنه.
خانومیش گفت: «نه من راضی نیستم بدنتو زخم کنی …»
آقاییش گفت: «نمی‌خوام عشقمو ثابت کنم، هی تاریخش یادم میره دهنم آسفالت شد!»

edit

شجره چرخ‌گیر

ژاپنی‌ها، از سرعت فعالیت فاطمی امین بعد از طرح استیضاحش، میتونن برق تولید کنند!

edit

مجید نجفی

قرار بود حجاب رو ساقط کنید…
آقایانتونم مقنعه به سر شدن که (:

edit

مجید نجفی

نتانیاهو: شنیدی ایران تهدید کرده تنگه هرمزو می‌بنده؟ اون وقت فلج می‌شیم، می‌فهمی؟
رضا: انقده راه باز باشه، می‌رم! من شنا بلدم تو بلد نیستی؟!
خانم: ایرانیا پلانکتون رو با موشک میزنن؛ تو چه جوری می‌خوای بری؟!

edit

مرضیه قاسمعلی

ای دوست بیازار مرا هر چه توانی / دل نیست اسیری که ز آزار گریزد
– رهی معیری

تفسیر: شاعر آنقدر عاشق است که دچار مازوخیسم است و از یار می‌خواهد که او را آنقدر بزند که جان از دماغش بیرون بزند. پس عبرت بگیرید و دنبال عشق و این قرتی‌بازیا نروید که به فنای بزرگ می‌رسید و عاقبت عاشقان چه تلخ و سخت است!

edit

مجید نجفی

مداح داشت می‌گفت: «بیاین تا ماه مبارک تموم نشده خودمونو اصلاح کنیم؛ معلوم نیست ماه رمضون سال بعد رو زنده باشیم و ببینیم!» بعد تو جمعیت رو به من کرد و گفت: «غیر از تو که حتماً تا سال بعد زنده می‌مونی چون آدم‌بشو نیستی!»

edit

عبدالله رفتگار

میگم ماست هم ماست های قدیم. اون قدیما مشکلات رو «ماست مالی» می کردند، الآن «ماست مالی» خودش شده مشکل!

edit

روح‌الله طهماسبی

پا سفره‌ی افطار، تو لندن همه جَمعن
شد وقت اذان، فوتباله باشه برا بعداً

تو تهران اگه روزه بگیری می‌شی اُمُّل
می‌گن که اینا واسه‌ی چند صد سال قبلن!

edit

علی رجبیان خشکرود

یحیی سنوار
مسجد مکی
keyboard_arrow_up