مریدان فرصت غنیمت شمرده و مرتبهای دیگر گرد شیخ جمع آمدند و از رهنمونهای ایشان بهره جسته تا در طریق هدایت قرار گیرند. همینطور که مجلس گرم می گشت، یکی از مریدان ندا برآورد که یا شیخ! چگونه است که پدر بنده با کثرت فرزند، هر روز جوانتر و شادابتر میشود، لکن این حقیر با قِلّت آن هر روز فرسوده تر میگردم؟!!
مریدان همه انگشت تحیّر به دهان گرفته و منتظر شگفتیای دیگر از کرامات شیخ بودهاند.
فلذا شیخ به خلسهای عمیق رفته و بعد از سپران ساعتی به حال خویش بازگشت و بیان نمود:
قلّت فرزند از حجم پدرسوختگی ایشان نمیکاهد بلکه به آن میافزاید. چرا که در کثرت، میزانی از نیرویشان به سمت همدیگر خنثی گشته و کمتر پدر از پدرشان درمیآورند {فیالحال یکی از مریدان تسمهی زمان (تایم) گسیخته سر به بیابان نهاد.}
شیخ افزود: شما پدر از همدیگر درآوردید که درآمدن نصیب پدرتان گشت. ولی پسر تو پدر از تو درآورده که باز هم درآمدن نصیب پدرت گشته است، از آنجا که درآمدن موجب شادی روح و جسم میگردد پدرت از تو جوانتر میزند. از قُدَما شنیدم که میفرمودند: راه کثرت درپیش گیر، اگر راحت جهان طلبی.
مریدان پس از شنیدن پاسخ پراکنده گشته، گریبان دریدند و سریعاً راه خانه در پیش گرفتند و …
تعداد بازدید: 515
۱ دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید
تسمهی زمان 🤣🤣🤣
پکیدم